ورود ممنوع

انتظار

هیچوقت برای تازه شدن دیر نیست

ورود ممنوع

بر در قلبم نوشتم ورود ممنوع !

عشق آمد و گفت من بی سوادم ...



نظرات شما عزیزان:

دریا
ساعت20:41---28 شهريور 1391
حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت ...

دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت ...

حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد ...

زخم داشت و ننالید...

گریه کرد ؛ اما اشک نریخت ...

حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !

حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود ... !!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:ورود ممنوع ,, ] [ 16:48 ] [ انتظار ] [ ]