انتظار

هیچوقت برای تازه شدن دیر نیست

یادتو

در سمت توام دلم باران ...

دستم باران ...     

دهانم باران ...  

چشمم باران ...  

روزم را با بندگی توپاگشا می کنم 

هراذانی که می وزد پنجره ها باز می شود          هر اسم تورا که صدا میزنم

ماه در دهانم هزار تکه می شود   

کاش من همه بودم با همه دهان ها ، تو را صدا می زدم

کفشهای ماه را به پا کرده ام ، دوباره عازم توام ... .

+ نوشته شده در دو شنبه 28 دی 1390برچسب:صدا , یادتو,ساعت 11:35 توسط انتظار |