انتظار

هیچوقت برای تازه شدن دیر نیست

تاریکی

من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد ، وقتی از پنجره بر پوچی افکار جهان می نگرم

می نگرم و میبینم که چقدر زمین تاریک است 

حتی نور خورشید هم نمیتواند این تاریکی رابه روشنایی برساند.

بیا الهه غربت ، سوار صحرایی و با آمدنت ما را از این تاریکی به روشنایی مطلق رسان.

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:تاریکی,روشنایی,,ساعت 11:42 توسط انتظار | نظر بدهید